امیدامید، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

امید

بدون عنوان

بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه والناس وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ به دفتر خاطرات پسرمون امید خوش آمدید ...
5 ارديبهشت 1391

پسر شجاع

من دیگه واسه خودم مرد شدم  بهتون ثابت میکنم که بزرگ شدم اینم مدرک حالا باورتون شد که آقا امید واسه خودش مرد شده میخوام یه چیزی بهتون بگم بین خودمون باشه راستش از این آقا ماره خیلی ترسیده بودم ( یه خورده هم اشکام دراومد البته شما یه خورده رو کمی بیشتر در نظر بگیرین) ...
5 آذر 1390

جشن غدیر

دوشنبه بیست و سوم آبان امیدجون بعد از دو هفته غیبت به کلاس نقاشی رفت     به مناسبت عیدغدیر براشون جشن گرفته بودن   بهشون کادو داده بودن که پسمل ناز ما کلی ذوق کرده بود تا برگشت خونه همش میگفت خوب شد که زود از مسافرت برگشتیم و من رفتم کلاس ...             ...
25 آبان 1390

مسافرت

اول آبان من و مامانم رفتیم مسافرت  پیش مامان جون اینا باباجونم چون کار داشت قرار شد نزدیک عید قربان بیاد یه دور روزی کرمان پیش مامانی اینا موندیم با بابایی رفتیم پارک مطهری که یه قسمتش مار و ماهی داشت به من که خیلی خوش گذشت .   دو روز بعدش با قطار رفتیم پیش مامان جون اینا که اونجا حسابی به من خوش می گذشت. تا بیستم آبان اونجا بودیم و بعدش با باباجون و عمو برگشتیم خونمون. ...
25 آبان 1390

امید و اهورا

بچه ها این نی نی خوشگلی که تو بغلمه اهوراجونه . پسر خالمه. ببینید چقد نازه الان سه ماهه ندیدمش دلم براش یه ذره شده خیلی بامزه اس.  ...
27 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید می باشد